اين ساندويچ مايونز ندارد


 





 
ترجمه ديگري از خالق ناطوردشت
«جي دي سلينجر در زندگي اش فقط يک رمان و 22 داستان کوتاه نوشته است.» اين جمله را مي توانيد در بسياري از متن هاي اطلاع رساني درباره يکي از مشهورترين داستان نويسان آمريکايي که هنوز زنده است و زندگي اسرار آميزش يکي از سوژه هاي داغ ژورناليست هاست، بخوانيد؛ از جمله پشت جلد همين کتاب که با عنوان «اين ساندويچ مايونز ندارد » منتشر شده است. با اين حال نکته با مزه ماجرا اين جاست که در بازار کتاب ما هر سال دو ـ سه عنوان کتاب از او منتشر مي شود ! بنابراين بد نيست يک بار هم که شده کتاب هايي را که « واقعاً » از سلينجر منتشر شده اند، مرور کنيم. « ناطور دشت »، « نه داستان » ( که در ايران با نام دلتنگي هاي نقاش خيابان چهل و هشتم منتشر شده )، « فرني و زويي » و « تيرهاي سقف را بلندتر بگذاريد، نجاران و سيمور : يک مقدمه » کتاب هاي چاپ شده سلينجر هستند. باقي داستان هاي او هم در مجله نيويورک منتشر شده اند.
اين ساندويچ مايونز ندارد هم يکي از کتاب هايي است که داستان هايش از بين نوشته هاي قديمي اين نويسنده انتخاب شده اند. در چند داستان اول تلاش سلينجر براي پرداختن شخصيت محبوب هولدن کالفيلد را مي بينيد. در واقع يکي از خوبي هاي خواندن داستان هاي اين کتاب تماشاي اتود زدن هاي نويسنده اي است که چند سال بعد با همين شخصيت ها يکي از شاهکارهاي تاريخي ادبيات يعني ناطور دشت را خلق مي کند. غير از اين، کتاب براي علاقمندان به آثار سلينجر در ايران منتشر شده اند ديده ايم. داستان ها با وجود شخصيت هاي عجيب و جذابشان به هيچ وجه قوت و انسجام کارهاي اصلي سلينجر را که از آنها نام بردم، ندارند. لابد براي همين هم هست که خود سلينجر محکم پاي اينکه اين داستان ها تبديل به کتاب نشوند ايستاده. بنابراين براي آشنايي با جهان اين نويسنده، داستان هاي اين کتاب به هيچ وجه انتخاب خوبي نيستند.
منبع:: نشريه همشهري جوان، شماره 248.